يكي از
موضوعاتي كه در آيات و روايات بر آن تكيه شده و اهميت بسزايي دارد، موضوع انتظار
فرج است. در روايات ما آيه: فَانْتَظِرُوا اِنّي مَعَكُمْ
مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ1] يعني: «انتظار بكشيد؛ همانا من با شما از منتظرانم.»
كه در قرآن تكرار شده است و آيۀ فَارْتَقِبُوا اِنّي مَعَكُمْ رَقيِبٌ2]؛
يعني «مراقب باشيد همانا من هم از مراقبينم!» به انتظار فرج مهدي روحي فداه، تأويل
شده است.
در
روايات ما انتظار فرج از افضل اعمال به شمار آمده است3].
منتظر فرج و مجاهد في سبيل الله، مثل كسي است كه در خون خود غوطهور است. امام
صادق (ع) از قول اميرالمؤمنين علي (ع) اين طور فرمودهاند:
اَلْمُنْتَظِرُ لِاَمْرِنا كَالْمُتَشَحِّطِ بَدَمِهِ في سَبيلِ اللهِ[4].
كسي كه
انتظار فرج دارد، مثل كسي است كه در راه خداوند به خون خود غوطهور باشد.
از نظر
جامعهشناسي و روانشناسي نيز، انتظار فرج از اهميت خاصي برخوردار است. نقل ميكنند
كه يكي از جامعهشناسان گفته است: اگر شيعه توانسته بماند و سرانجام ميتواند جهان
را مسخر كند، براي انتظار فرج است. يك سير اجمالي در تاريخ شيعه، اين گفته را
تأييد ميكند.
بعد از
سقيفۀ بني ساعده، شيعه با 114 نفر از بزرگان نظير سلمان، ابيذر، مالك بن نويره، ام
سلمه، فضه و ... تشكيل شد و از همان روز تا امروز مورد هجوم بوده است. قضيۀ مالك
بن نويره كه ننگ تاريخ است، در همان اوايل تاريخ اسلام واقع شد. طولي نكشيد كه
حماسۀ كربلا واقع شد. در مدت بيست سال بعد از حماسۀ كربلا، بيش از بيست انقلاب
واقع شد، و شيعه از آن روز اول تا امروز، كشته داده است. كشتههاي دسته جمعي؛ كشتههاي
فردي؛ زندانهاي دسته جمعي و فردي، زندانهاي تاريك با اعمال شاقه و زندانهاي وسط
بيابان حجاج بن يوسف ثقفي و امثالهم را ديده است. هر حزبي كه چنين هدف امواج باشد،
سرانجام متفرق و مأيوس خواهد شد؛ ولي شيعه اگر كشتههاي دسته جمعي يا فردي را ميداد،
شعارش اين بود: منم كه به دستم پرچم اسلام روي كرۀ زمين افراشته ميشود و عدالت
سرتاسر جهان را خواهد گرفتت. شيعه اگر زندانهاي تاريك بنيعباس و زندانهاي مخوف
بنياميه را ميديد، در زندان ميگفت: منم كه ظالم را نابود خواهم كرد؛ بنابراين
تأكيد در انتظار فرج جا دارد.
معني
انتظار فرج آن نيست كه در ذهن ما جايگزين است. انتظار فرج از نظر لغت، به معناي
تهيوء و آمادگي است. مثلاً اگر شما ساعت هشت صبح با كسي وعده داشته باشيد و اگر آن
كس دير آمد و شما قبل از ساعت هشت آماده باشيد، ميتوانيد بگوييد منتظر بودم،
نيامد؛ ولي شما اگر در خواب باشيد، نميتوانيد بگوييد منتظر بودم.
مطلبي
كه بايد به آن اهميت دهيم، معناي انتظار فرج از نظر قرآن و روايات اهل بيت است.
قرآن
انتظار فرج را چنين معني ميكند:
وَعَدَ اللهُ الَّذِين آمَنُوا
مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفنَّهُمْ فِي الْأرْضِ[5].
وعده
داده است خداوند كه افراد شايسته را حاكم بر زمين كند.
اِنَّ الْأرْضَ لِلّهِ
يُورِثُهَا مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[6].
همانا
زمين از آن خدا است. به ارث ميدهد به هر كه از بندگانش كه بخواهد و عاقبت خوش،
فقط از آن پرهيزكاران است.
وَ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ
مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ اَنِّ الْاَرْضَ يَرِثُها عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[7].
ما در
زبور8]داوود
ـ علاوه بر قرآن ـ نوشتهايم كه بندگان شايسته، بالاخره حاكم بر اين زمين خواهند
شد.
بنابراين،
آيات به ما ميگويد: كسي ميتواند وارث اين زمين شود كه عبد، شايسته و متقي باشد؛
والا كسي كه بندۀ شيطان، بندۀ هوي و هوس، غير شايسته و متصف به صفات رذيله، غير
متقي و فاسق و فاجر و متجاوز باشد، نه مصداق آيات است و نه در گفتۀ خود صادق، اگر
بگويد انتظار فرج دارم.
در
خاتمه بايد تذكر داده شود كه منتظر فرج در شيعه، در زمان غيبت وظايفي دارد كه بايد
به آن وظايف عمل كند. از جملۀ آن وظايف دعا براي انتظار فرج به ياد گم شدۀ خود
مهدي عزيز روحي فداه است. توسل به آن بزرگوار در گرفتاريها، توجه به اينكه او مغيث
و فرياد رس شيعه است در زمان غيبت. سه مطلب را كه خيلي به آن سفارش شده است، تذكر
ميدهيم:
1ـ
خواندن اين دعا: اَللّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَاِنَكَ اِنْ
لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْني رِسُولِكَ
فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفني رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ
عَرِّفْني حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَّكَ ضَلَلْتُ عَنْ
ديني[9]و خواندن اين دعا يَا اللهُ يَا رَحْمنُ يَا رَحيمُ يا مُقَلِّبَ
الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلَي دينِكَ[10].
2ـ
ادامه دادن به اين دعا كه مربوط به امام زمان است و سفارش شده كه شيعه هميشه
بخواند: اللَّهُمَّ كُنْ لِوَليِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ
الْحَسَنّ صَلَواتْكَ عَلَيْهِ وَ عَلَي آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي
كُلِّ سَاعَةٍ وَليّاً وَ حَافِظَاً وَ قَائِدَاً وَ نَاصِرَاً وَ دَلِيْلاً وَ
عَيْناً حَتّي تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيها طَوِيلاً[11].
3ـ
زيارت آن بزرگوار به طور مداوم، از جمله زياراتي كه زيارتي پر محتوي و با مضمون
عالي است، زيارت جامعۀ كبيره است كه مورد عنايت خود آقا نيز ميباشد، و شيعه بايد
هر روز صبح به صورت مداحي با اين زيارت، عرض ادب به ساحت مقدس آن بزرگوار بنمايد.
علامۀ
مجلسي اول، در شرح من لا يحضر در ذيل اين زيارت ميگويد: «چون به نجف مشرف شدم،
براي اينكه لياقت تشرف حرم علوي را پيدا كنم، تصميم گرفتم كه چند روزي عبادت كنم.
روزها در مقام مقائم و شبها در رواق مطهر مشغول بودم. شبي در عالم كاشفه حضرت بقيه
الله عجل الله تعالي فرجه الشريف را در حرم پدر بزرگوارش ديدم. فردا به سر من رأي
مشرف شدم، و چون وارد حرم شدم، مهدي روحي فداه آن پارۀ ماه آنجا بود. ايستادم و از
دور به طور مداحي و در حالي كه با انگشت اشاره به او ميكردم، زيارت جامعه را
خواندم. فرمودند: بيا جلو! ابهت و عظمت او مانع ميشد تا بالاخره جلو رفتم. به من
تلطف كرد و فرمود: نعم الزياره هذه، يعني: خوب زيارتي است اين زيارت.
گفتم:
از جدتان ميباشد؟ و اشاره به قبر مطهر امام هادي (ع) كردم. فرمودند: «بلي از جدم
صادر شده است.» از اين جهت، علامه مجلسي دوم دربارۀ اين زيارت ميفرمايد:
«صحيحترين زيارات از نظر متن و سند، زيارت جامعۀ كبيره است».
از
خداوند متعال در ظل توجهات اهل بيت(ع) خصوصاً حضرت بقيه الله عجل الله تعالي فرجه
الشريف، موفقيت همه را براي خدمت به اهل بيت خواهانم.
چهاردهم
رمضان المبارك 1402؛ برابر پانزده تير 1361.
پي نوشت
ها:
[2]. هود، قسمتي از آيۀ 93. تفسير الميزان در ذيل اين آيه شريفه از
تفسير عياشي نقل ميكند كه محمدبن فضيل از حضرت رضا (ع) دربارۀ انتظار فرج پرسش
نمود، امام در جواب فرمود: «نميداني كه انتظار فرج، خود فرج است؟ آنگاه فرمود:
خدا ميفرمايد: وَارْتَقِبُوا اِنّي مَعَكُمْ رَقيبٌ.
[3]. كمال الدين باب 55 ـ حديث
3: اَفْضَلُ اَعْمالُ اُمَّتي اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مَنِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ.
[4]. بحارالانوار ج 52 ص 123.
[6]. اعراف / 128.
[7]. انبياء، آيه 105.
[8]. مزامير داوود (ع) (زبور)
مزمور 37، بند 37 ـ 10 كتاب مقدس چاپ 1901 (پيشواي دوازدهم از انتشارات در راه حق
قم) در المنجد در لغت زبور اشاره شده كه زبور همان مزامير (دعاها و سرودهاي داوود
(ع) ميباشد).
[9]. كمال الدين صدوق ره ج 2 ص
342.
[10]. كمال الدين صدوق ره ج 2 ص
352.
[11]. روايت كرده محمدبن عيسي به
سند خود از صالحين عليهم السلام كه فرمودند: مكرر ميكني در شب بيست و سوم از ماه
رمضان اين دعا را در حال سجود و قيام و
قعود و بر هر حالي كه هستي در تمام ماه، و هر چه ممكنت شود و هر زماني كه حاضر شود
تو را، يعني يادت بيايد اين دعا روزگار حياتت ميگويي بعد از ستايش كردن حقتعالي
به بزرگواري و فرستادن صلوات بر پيغمبر صلي الله عليه و آله اللهم كن لوليك ...
«مفاتيح الجنان ـ مصباح كفعمي».